درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید برای کسب اطلاعات بیشتر به پروفایل مدیر وبلاگ مراجعه کنید
آخرین مطالب


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 191
بازدید کل : 7610
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 132
تعداد آنلاین : 2

وبلاگ مهندسی شیمی88روز دانشگاه شهید باهنر کرمان
University Kerman Chemical Engineering 88




 در حالی که جملگی مردم خودشون رو میکشن که یه جوری به زور خودشون رو به یکی از شهرای بزرگ بچسبونن که معمولا یا تهران یا شیراز و یا اصفهان و یا حداکثر دیگه مشهد هست یه سری هستن که اینطور فکر نمیکنن.یه سری به این فکر میکنن که این شهرا و مخصوصا یه جایی مثل تهران بزرگ که همچین کلاسش هم خیلی بیشتر هست جقدر درد سر میتونه داشته باشه...اینقدر دیدن که دیگه سیر شدن...گفتم و گفتم که بگم که یه سری اون چیزی که خیلی ها تو شهرای بزرگ مثل تهران میبینن نمیبینن...

و اما زبان کاریکاتور یه چیز دیگست!

 

 



ادامه مطلب ...


روز بعد از روز واقعه:

_بیدار:سلام.شنیدی خبرو ؟؟عجب چیزایی که آدم تو این دانشگاه نمیشنوه!!!اصلا عین خیالشون هم نیستا!!!

_خواب:نه مگه چه خبر شده؟چیزی شده؟امروز شاکی هستی؟خبریه؟

_بیدار:ای بابا انگار که اومدیم طویله.اصلا ما رو آدم هم حساب نمیکنن.هر کاری که دوست دارن سر ما میارن و انتظار هم دارن که مثل یه گوسفند بشینیم و نگاشون کنیم!!!

_خواب:بابا چی میگی تو؟من که اصلا از چیزی خبر ندارم.لااقل تو درست بگو ببینم چی شده؟

_بیدار:دیگه چی میخواستی بشه؟؟اینکه جون ما اصلا براشون مهم نیست مگه کم چیزیه؟یه مشت....

_خواب:وایسا،درست حرف بزن.من که تا الان یه کلمه هم از حرفات رو درست نفهمیدم.چی شده.مگه دوباره اعتراض شده؟مثل همیشه دانشجو کتک خورده،هتک حرمت شده،شخصیتش زیر پا له شده تو دوباره جوش آوردی؟بابا ول کن این چیزا رو.آخه غصه خوردن برای این جماعت که برات آب و نون نمیشه!حالا فوقش یکی هم دو تا فحش شنیده یا اینکه مثلا فلانی رو سردر تفتیش کردن!به تو چه ربطی داره.سرت تو لاک خودت باشه بابا...

_بیدار:یعنی چی!!!یه جوری میگی که انگار خودت جزو این آدما نیستی!!!نا سلامتی تو هم دانشجویی!!!اگه امروز که رفتی سلف،غذا به فرض سالاد اولویه بود،یا برنج یا هر کوفت و زهرمار دیگه ای که به خورد ما میدن...و داشتی میخوردی،یهو میدید که یه موجود شاخک دار با اون توصیفات چندش آورش تو غذاته چه کار میکردی؟

_خواب:خوب حالا تا فعلا که چنین چیزی برام اتفاق نیفتاده...به امید خدا هیچ وقتی هم اتفاق نمیفته.

_بیدار:تو باغ نیستی عزیز جون.دیدی فردا پس فردا همین اتفاق برای تو بیفته خوبه هیچکی اهمیت نده.اصلا تا حالا فکر کردی که این غذاهایی که میخوری شاید همشون همینجوری باشن.اصلا تا حالا فکر کردی که اون روزی که سوسک تو غذا پیدا شده ممکنه یه تیکش هم تو غذای تو بوده باشه!!!تو به من میگی ساکت باشم در صورتی که من نمیتونم.اینجا به اندازه ی دو قرون هم برای ماها ارزش قائل نیمشن.تو این مملکت بگی دانشجو هستم تو صورتت تف هم نمیکنن!اون وقت تو میگی بیخیال و بچسب به زندگی؟

آخه تو چه جوری میتونی این همه حقارت رو تحمل کنی؟هر کسی از هر جایی پا شده اول یکی زده تو سر من و تو بعدش هم وقتی رسیده به یه جایی و خواسته که خودش رو متشخص نشون بده پای ما رو به عنوان طرفداراش کشونده وسط.من که از این اوضاع داره حالم به هم میخوره.

یه جوری حرف نزن که انگار تا حالا رفتار کارکنای دانشگاه رو ندیدی!از اون سلفش بگیر که وقتی میخوای غذا بگیری یه جوری رفتار میکنه که آدم با سگ دست آموزش رفتار نیمکنه تا خیلی جاها که همه میدنن...وقتی به طرف میگی یه خورده بیشتر بریز یه رفتاری میکنه که فقط با داستان دیوید کاپرفیلد چارلز دیکنز میشه مقایسش کرد!!!(آقا میشه یه کمی بیشتر بهم سوپ بدید؟شتلق...آشپزباشی پسر بدبخت رو با یه تو گوشی از اونجا میندازه بیرون...پسره ی احمق میگه که بهش کم غذا میدم!!!)

فکر کنم اینجا رو با قرون وسطای اروپا اشتباه گرفت باشن!!!هر کسی هر حرفی بزنه باید پای حرفش بشینه(نشینه هم به زور میشوننش و گردن میزنن!!!).گویا که دست قدرت بالا سرمون خیلی بیشتر از اینا که فکر میکنیم بزرگه.کسی جرأت نداره حرفی بزنه.مثل اینکه همین سال قبل از ورود ما بود که یه افتضاح تو همین سلف به بار اومده بودا!!! چند صد نفر به خاطر آشغالایی که سلف بهمون میده راهی بیمارستان شده بودن.میگن مشکل از غذا تن ماهی بوده که داده بودن.یادمه که حتی بیمارستان هم دیگه جا برای پذیرش نداشت.آخرش چی شد؟همونی شد که همیشه میشه.سر یه چند نفر زیر آب رفت و بقیه خفه شدن!چند روز اعتراض و تعطیلی دانشگاه و به گند کشیدن هر چی اعتبار و به هم ریختن سلف و اعتراض و استیفای رئیس دانشگاه و ... صحبت کردن با رئیس دانشگاه...متهم کردنش...و خیلی چیزا که آخرش همه چی تموم شد و رفت و همه رفتن تو لاک خودشون و رفتن و به زندگی چسبیدن و چند نفری معلوم نشد که کجا رفتن!دیگه پیداشون نشد!

مثل اینکه شیرفهم نیستی عزیزم که این آدما هر وقتی که خواستن ازمون استفاده میکنن.درست سال بعدش بود که قبل از انتخابات ریاست جمهوری غذاهای شاهانه بهمون میدادن...چنان تحویلمون گرفتن که سابقه نداشت...بی نهایت باکلاس...غذاهای مزخرف دیگه تو کار نبود و همش شده بود جوجه کباب و مرغ و انواع کباب و اینجور چیزا.ولی بعدش که یادت میاد چی شد.غذا چی دادن؟؟؟الان چی میدن که به غیر از پای اره اره ی سوسک چیزی تو غذاهامون نیمشه پیدا کرد.

باز هم ساکت نشستن و باز هم خبرایی شد؟حواست نیست عزیزم.مگه ندیدی تو فنی همش حراست گشت میزد؟مگه نشنیدی که 2-3 نفر رو تو فنی گرفتن به جرم سرو صدا برای سوسک تو غذا؟مگه ندیدی...؟

آره واقعا هم ندیدی...آدمی که چشاش رو میبنده...مثل کبک سرش رو میکنه تو برف...نباید هم چیزی ببینه...چشات و میبندی و میگی که اینجا همه چی خوبه و همه چی در رفاه...

منم باهات هم صدام به خدا...کی گفته که اینجا بده...اینجا نه پای سوسک در میونه و نه خبری هست مسمومیت...غذا به اندازه ی همه هست و هر کسی هم هر غذایی که دوست داشته باشه میخوره از بس که رستوران آزادمون آزاد و ارزونه!بهترین کیفیت غذاها رو اینجا داره.دانشگاه هاروارد تو کفه از این همه امکانات ما...

از سلف و سیستم و سایت و سرویس و صندلی و ... همگی در بهترین کیفیت به ما عرضه میشن...

حالا من گفتم...دیگه خوددانی...فقط پس فردا دوباره مثل 3 سال پیش گندش در نیاد بگن تو ماهواره جمعیت معترض دانجویان دانشگاه کرمان رو نشون میدادنا!!!

اینجا همه چی خوبه خوبه...آروووووووووووم...

راستی یادت نره به اون فامیلاتون که تو هاروارد بود بگی

"میخوای جاتو با من عوض کنی؟"



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد